دنیای مر بارو در تفاوت رنگ خون خلاصه شده است — آنهایی که خونشان نقره ای است، و آنهایی که سرخ رنگ است. مر و خانوادهاش از سرخها هستند که سرنوشتشان خدمت به نقرهایهای برگزیده که تواناییهای خارقالعادهشان باعث شده تقریباً با خدایان مقایسه شوند. مر برای کمک کردن به خانوادهاش هر آنچه که میتواند میدزدد، اما وقتی بهترین دوستش به سربازی محکوم میشود، هر کاری که بتواند میکند تا آزادی او را بخرد. ولی پیچش سرنوشت او را به قصر سلطنتی میکشاند که آنجا مر در حضور خود پادشاه و دیگر اشرافزادگان متوجه میشود که او هم توانایی فراانسانیای دارد که تا بحال از آن خبر نداشته است. با این تفاوت که … خون او سرخ است. پادشاه برای مخفی کردن این ناممکن، او را مجبور میکند خود را شاهدختی گمشده معرفی کند و بعد به نامزدی یکی از پسران پادشاه درآید. با بیشتر فرورفتن مر در دنیای نقرهای، او برای کمک کردن به محافظان سرخپوش — رهبران یک انقلاب نوپا به نام انقلاب سرخ — تلاش میکند. کارهای او آغازگر رقصی مرگبار هستند که شاهزادهها را در برابر هم و مر را در برابر احساسات خود قرار میدهد.
